کارگردان این فیلم مریان سی کوپر است. در این فیلم، شاهد کوچ طایفه بابا احمدی ازعشایر بختیاری هستیم که از گذرگاههای سختگذر میگذرد تا از سردسیر، برای دستیابی به چراگاه به گرمسیر برود. کوپر در این سفر شیفته ودلسپرده بختیاری گردید واین علاقه ودلبستگی را در جای جای کتاب علف انعکاس یافته است
حیدرخان و فرزند ۹ سالهاش، لطفعلی که لطفی نامیده میشود به همراه ۵۰ هزار زن و مرد و کودک به همراه نیم میلیون بز،اسب،گوسفند و گاو از رودخانههای یخبسته و کوههای پوشیده از برف عبور میکنند.
عبور افراد ایل و گذراندن گله ها از رودخانه یخبسته، یکی از جذابترین صحنههای فیلم است. این فیلم بدون هیچ پژوهش مردمشناسانهای تهیه شده است. سخن معروفی درباره این فیلم وجود دارد که سازندگان آن حتی نمیدانستند از کوچی فیلم میسازند که هرساله و بصورت متناوب صورت میپذیرد. شهاب الدین عادل معتقد است همین عدم اشراف بر موضوع پژوهشیای که در علف مطرح است، در سایر فیلمهای مردمشناختی درباره ایلات ایران که بعدها ساخته شد نیز مشهود است .آنچنانکه در ابتدای فیلم، تصویر نامهای ظاهر میشود از امیر جنگ ایل بختیاری که ماژور رابرت ایمبری، کنسولیار آمریکا نیز آنرا تأیید کرده است. متن این تأییده بدین قرار است: مریان سی کوپر ، ارنست شود ساک و مارگرت هریسون اول مسافری هستند که اززردکوه بختیاری عبور کردهاند و اول اشخاصی میباشند که چهل و شش روز در این راه همراه ایل بختیاری مسافرت نمودهاند. ازچونگاری الی دره چهار محال بختیاری. موفقیت و استقبال جهانی از علف، کوپر را بر آن داشت که فیلم دیگری درباره بختیاریها بسازد. اینبار اما دستیارش را برای این مقصود فرستاد. چند روزی فیلمبرداری انجام شد، اما نهایتا نیمهکاره ماند. ظاهراً آنها این بار قصد داشتند تا مرکز توجهشان را به یک خانواده متمرکز کنند. چیزی که موافق به انجام آن نشدند فیلم علف به سبب حس همدلیاش با مردم ایل و شخص حیدرخان و ناهمخوانیاش با سیاستهای رضا شاه که مسأله خلع سلاح قبایل و عشایر را پیگیرانه دنبال میکرد، در آن سالها در ایران اجازه نمایش نگرفت و ۴۲ سال بعد، در سال۱۳۴۶ در فیلمخانه ملی ایران به نمایش در آمد. هنوز نام این فیلم جزو فیلمهای مطرح مستند و مردمنگارانه است.
نظرات شما عزیزان: